داشتم گوجه ها رو پوست می کندم ...
یه گوجه دیدم ... درب و داغون !
رنگش به زور قرمز شده بود ...
و مثه کویر خشک بود ...
با تعجب اومدم تو هال که این دیگه چیه این وسط ؟!
مامان و داداشم داشتن می گفتن بندازش دور ...
که بابام گفت گوجه حیاطمونه ... !
یهو صدای "اوخیییی" عه جمع بلند شد !
داداشم بدو بدو اومد جلو که بزار ببینمش ...
و کلن همه با دید عه گوگولی بهش نگاه می کردن ...
و مزش از ۱۰۰ تا گوجه دیگه بهتر بود برامون ...
چون مال خودمون بود ...
تو هم همینطوری ...
شاید که پر از ایراد باشی ...
ولی "مال من" بودنت همه اونارو محو می کنه ...
و تو "بهترین" میشی ...
// You're the best thing that's ever been mine ...