...یه شب ماه میاد

We found love in a hopeless place.

پیام های کوتاه

۲۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است


داشتم scrubs می دیدم...
یه قسمتیش بود که j.d کلی مشکل و اینا خورده بود...
و دوستاش داشتند قرعه کشی می کردند که کدومشون بره پیشش و کنارش باشه و آرومش کنه...
این وسط دشمن قدیمیش (!) با چسب میچسبونتش به سقف کافه تریا!
بعد توی اون چند ساعتی که ازونجا آویزون بود هی حرفای ملت رو میشنید...
که داشتن غر میزدن و آه و ناله می کردن از مشکلاتشون...
بعد هی یاد خودش میفتاد...
بعد حس کرد که چقدر اعصاب خورد کنه این حرکت
که هی غر بزنی و هی از اطرافیانت انتظار داشته باشی که کنارت باشند...
بعد تصمیم گرفت که دیگه اینکارو نکنه...

حقیقتن منم خیلی اینطوریم...
و خیلیم انتظارات زیادی از دوستام دارم...
خیلی زیاد!!!
بعد هی به این فکر می کنم که منم همین کارو بکنم...
ولی نمی تونم...
حرف زدنش خیلی آسونه...
ولی عملش...

// خودم خواستم که بره...
// و رفت :)
// در لحظه که بدتر شدم... ولی شاید در طول زمان... :)
// حقیقتن قبلن خیلی کلمات رو با لحنش می خوندم... الان شدید تر شده :)))
منا مهدیزاده



نمی تونم...

نمی تونم کنار بیام هیچ جوره...

قسمت بدترش اینه که وقتی می بینم که نمی تونم کنار بیام

بیشتر خودمو اذیت می کنم...


منا مهدیزاده


حس می کنم این دفعه دیگه واقعیه...

و این دفعه دیگه واقعن سیلی طور توی صورتم زده شده...

نه تنها دیگه حسی نیست...

که حتا "قابل تحمل" هم نیستم دیگه...

منا مهدیزاده

یهو نگاه می کنم به خودم...
و منجلابی که خودمو توش گیر انداختم...
متاسفانه با دست و پا زدن فقط بیشتر فرو میرم...
منا مهدیزاده


حقیقتن عنوان رو صرفن برای این گذاشتم که اخیرن هی دارم این کارتون رو میبینم!!

بعد هی کودکیام یادم میاد :')

وقتایی که با داداشم مینشستیم این کارتونو نگاه می کردیم بدون اینکه بفهمیم چی میگه :))

بعد آهنگش خیلی خوبه... افتاده تو دهنم...

انی وی...

حس عجیبی دارم...

اینکه یه بمب بزرگی از احساسات و فکر ام...

و هی تا به یکی میرسم یهو منفجر میشم...

و ساعت ها از زمین و زمان براش می گم...

طوری که طرف مقابلمم مثل خودم هنگ کنه...

و بعد فرار کنه تا بیشتر از این روی اعصابش راه نرفتم...

خستم... می خوام فرار کنم از همه چی...

می خوام برم دووور...

دورِ دورِ دور...

منا مهدیزاده


خیلی همش سعی کردم که بگم نه من قویم...

من مستقلم...

بقیه رو من تاثیری ندارن...

ولی چرته همش...

آره یه سری آدم ها هستن که نظرشون هیچ وقت برات اهمیته نداره...

ولی یه سری آدم ها مهمن...

فرقی نمی کنه چقدر عصبی بشی از دستشون...

یا چقدر برات غیرمنطقی جلوه کنند...

تو همیشه برات مهمه که اون آدم ها چه فکری می کنند...

و هرچقدرم سعی کنی که این ارتباطو انکار کنی

در نهایت همیشه تاثیر بشدت زیادی تو زندگیت دارن...


منا مهدیزاده



حرف زیاده واسه گفتن...

ولی حقیقتن دل و دماغ گفتنش نیست...

یه طور بدی خستم...

یه حالت فرسایشی پیدا کرده همه چی...

واقعن دیگه برام قابل تحمل نیست فشارای اطرافم...

و بیشتر از همه از خودم خستم...

منا مهدیزاده


حقیقتن به مرحله ای از مقاومت رسیدم

که لپتاپم دیگه داره نمی کشه

و هی سر کامپایل کردن کرش می کنه...

ولی من با قدرت تمام دارم ادامه میدم :))))


// الان کسایی که با لپتاپ من آشنایی دارن فکر کنم براشون ملموس تر باشه که چقدر باید فشار اومده باشه بهش تا کرش کنه :)))

// دارم بیهوش میشم عملن :))))

// اینکه اینجا هی پست می زارم صرفن جهت حفظ هوشیاریه =))

// من یه عادتی که دارم اینه که تقریبن همیشه شب قبل از چیزایی که براشون استرس دارم کلی قهوه می خورم و نمی خوابم... بعد صبحش یه مقدار خوبی قهوه بالا میارم و میرم سراغ زندگیم :))) 

// الان سه شب بود که هی قهوه می خوردم و نمی خوابیدم... کلیم استرس داشتم... ولی بالا نمیاوردم...

// به سلامتی الان تونستم بالاخره سنت دیرینمو حفظ کنم و کل این سه شب رو جبران کنم :)))

// Aaaaaaaaand it's done!!! I'm so happy [:

// یعنی عاشق خودمم که نه تنها تعدادشو حفظم که میگم عه چرا ۹ تا کم شده بلکه حتا متناشونم حفظم :| :))) :|

منا مهدیزاده


جدیدن هی عکس می بینم از مانتو هایی که روشون نوشته

"KEEP CALM... I'M QUEEN"

دفعه اول که دیدمش اینطوری بودم که خب حالا یارو بلد نبوده بنویسه اشکال نداره...

بعد هی دارم میبینم!

هی میبینم!

هی دارن میفروشن اینارو

و ملتم هی می پوشن!

من اصلن کاری با مفهوم و ایناش ندارم...

اتفاقن خیلیم موافقم با این حرکت که ملت برای خودشون شاد باشن و احساس ملکه بودن و اینا کنن...

مشکلم اینه که غلط گرامری داره این جمله :|

باید باشه

I'M "A" QUEEN

یا اینکه

 I'M "THE" QUEEN

نمیشه همینطوری گفت I'm queen :|

یعنی میشه ولی اونوقت معنیش این میشه که اسمت کوئینه (اسم کوئین وجود داره البته... ولی quinn نوشته میشه اونم!)... نه اینکه ملکه ای!!

بعد میگم اولش خیلی برام مهم نبود... ولی از بس هی دیدمش فشار اومد بهم واقعن!

بعد گفتم که خب شاید بنده خداها از تو اینترنتی جایی پیدا کردن طرحو فکر کردن درسته دیگه...

در همین راستا از گوگل عزیز خواستم که "keep calm I'm queen" رو برام سرچ کنه...

و حتا یه نتیجه هم نیاورد که توش این جمله به این صورت بکار رفته باشه!

یعنی حداقل کاری که این فرد طراح این لباس باید می کرد این بود که تو گوگل جمله ای که میخواد چاپ کنه رو سرچ کنه :|

بعد می فهمید که غلطه!

یعنی می دونی الان یه نفری تو حرفاش بگه که "keep calm I'm queen" اتفاق خاصی نمیفته...

ولی کسی که داره لباس طراحی می کنه اینهمه و کلی آدمم میخرن و می پوشنش

حداقل انتظاری که ازش میره اینه که جمله غلط چاپ نکنه رو لباسش... نه؟



// جدی نگیرین لحن تند منو :)) خسته و عصبیم صرفن... این موضوعم خیلی الکی الکی عصبیم کرد مطرحش کردم دیگه :))))

// حقیقتن دیدم این دو روزی که این متنو نوشتم کلی آدم که دنبال معنی این جمله بودن اومدن اینو خوندن :))) در همین راستا برای اینکه این همه راه اومدن و اینا یه توضیحی بدم کلن :))) Keep calm and carry on به معنی آرامش (خونسردی) تو حفظ کن و ادامه بده یه پوستر بود که دولت بریتانیا دوران جنگ جهانی دوم وقتی که هی شهر هاش داشتن بمبارون می شدن و اینا برای بالا بردن انگیزه و روحیه مردمش درست کرد. این جمله کلن خیلی معروف شده و اینا هی مدلای مختلفی ازش استفاده می کنند هی می گن keep calm and فلان و بهمان و اینا...!! میلیارد ها پوستر keep calm and ... ریخته تو اینترنت... می تونن ببینین کلیشو :دی حالا این جمله خاص که داره روی لباسا بکار میره قراره این معنی رو بده که آرامشتو حفظ کن.. من ملکه ام! :)

منا مهدیزاده


حقیقتن عنوان گویا عه دیگه...

منا خسته است! :(

منا دیگه نمی کشه...

منا می خواد لپتاپو پرت کنه یه طرف و بگیره بخابه...

ولی نمیشه متاسفانه :(


// خب مرحله هنگ کردن رو پشت سر گذاشته و وارد دنیای پنیک اتک میشیم...

منا مهدیزاده