:)
زل زدم به اسمش توی گوشه سمت راست بالای صفحه ...
و پرانتزی که چرخید باری ...
و بعد از اون همین شکلی مونده ...
با اینکه دلیلش دیگه نیست ...
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
-
دوران باستان
(۷) -
اوج
(۴۲) -
هیس...!
(۳۷) -
کمی آهسته تر...
(۱۵) -
گل کوچک من
(۳۸) -
که نگارت شوم...
(۵۲) -
مرغ شیدا
(۱۰) -
در حیاط کوچک پاییز
(۲۵) -
سرای سکوت
(۱۱۶) -
رعد و برق
(۲۸)
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۵)
- آذر ۱۳۹۷ (۱)
- تیر ۱۳۹۷ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱)
- خرداد ۱۳۹۶ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۸)
- دی ۱۳۹۵ (۱۳)
- آذر ۱۳۹۵ (۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۳)
- مهر ۱۳۹۵ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۹)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۱)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۹)
- فروردين ۱۳۹۵ (۵)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- دی ۱۳۹۴ (۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۳)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲)
- تیر ۱۳۹۴ (۱)
- خرداد ۱۳۹۴ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۳)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۳ (۴)
- دی ۱۳۹۳ (۷)
- آذر ۱۳۹۳ (۶)
- آبان ۱۳۹۳ (۵)
- مهر ۱۳۹۳ (۷)
- شهریور ۱۳۹۳ (۳۲)
- مرداد ۱۳۹۳ (۲۳)
- تیر ۱۳۹۳ (۹)
- خرداد ۱۳۹۳ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۷)
- فروردين ۱۳۹۳ (۴)
- اسفند ۱۳۹۲ (۵)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱۶)
- دی ۱۳۹۲ (۷)
- آذر ۱۳۹۲ (۱)
- آبان ۱۳۹۲ (۳)
- مهر ۱۳۹۲ (۳)
- شهریور ۱۳۹۲ (۱)
- مرداد ۱۳۹۲ (۲۲)
- تیر ۱۳۹۲ (۱۶)
پیوندها
لج کردم ...
مثله بچه کوچیکی که بستنیش از دستش افتاده رو زمین ...
بستنیه دیگه بر نمی گرده ...
ولی بچه هه بستنی شو می خواد ...
بستنی های جدید براش می خرن ...
ولی بازم پاشو می کوبه زمین و می گه ...
نه نه ... من همونو می خوام ...
// I never heard silence quite this loud ...