...یه شب ماه میاد

We found love in a hopeless place.

پیام های کوتاه

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

می‌دونی مشکل چیه؟!

اینکه هنوز بهترین می‌بینمت.

نمی‌تونم حتا توی تصوراتم یه چیز بهتر بسازم.

حس می‌کنم تمام چیزی که حقمه همینه.

چیز بیشتری نخواهم گرفت هیچوقت.

واسه همین تصورت با کس دیگه برام وحشتناک و دردناکه.

چون می‌ترسم، ازینکه اون همه چیزی باشه که میخواستی.

همون چیزی باشه که من نبودم.

و تو باهاش چیزی باشی که با من نبودی.


ولی فکرم درست نیست. 

تو عوض نمیشی. منم همینطور.

چیزی که داشتیم عالی بود، ولی قابل ادامه دادن نبود.

بد نشد، تاریخ انقضا داشت. تموم شد. کپک زد.

نمیخام قبولش کنم. ولی چیز کپک‌زده فقط مریضم میکنه.

شاید با یکی دیگه بهتر بشه همه چی.

شاید تاریخ انقضا نداشته باشی با اون.

منم لازم نیست انقدر خودمو آزار بدم.

هرچقدرم بخوام دیگه تکرار نمیشن اون لحظات خوب.

و هیچ کاری نبوده که بتونم بکنم.

هر چیزی از دستم برمیومد کردم.

نشد.

هیچوقت نمیشه.

هیچوقت قرار نبوده که بشه.


منا مهدیزاده