چشمهاتو ببند...
بوی بهارنارنج رو حس میکنی؟!
نوازش گرم نور خورشید روی صورتهامون رو چی؟!
چشمهاتو باز کن...
منو میبینی؟!
با دامن بنفشم جلوت بالا و پایین میپرم و صدات میکنم که بیای پیشم...
چشمات مثل دو تا خط میشه و یه لبخند گنده صورتتو میگیره...
دوان دوان به سمتت میام و دستتو میگیرم و تورو پشت سر خودم میکشم...
من، تو، خورشید و عطر بهارنارنج...