دخترک به دنبالش دوید...
خیلی دوید...
صدایش زد...
از ته دل نامش را فریاد کشید...
اما دورش شلوغ تر از آن بود که صدای فریاد دخترک را بشنود...
دخترک ناله کنان روی زمین افتاد...
پهلوهایش را که تیر می کشیدند فشار داد...
خسته...
گیج...
درمانده...
به دنبال چه می دوید؟