...یه شب ماه میاد

We found love in a hopeless place.

پیام های کوتاه



امروز دقت کردم دیدم چقدر دست به نوشتنم زیاد شده این روزا...

حالا همشون تو این وبلاگ نیست که ببینین شماها...

ولی خودم که می بینم خیلی زیاد شدن نسبتن!

طبیعی هم هست البته...

وقتی دیگه گوشی نباشه که بشه توش از زمین و زمان زمزمه کرد...

آدم شروع به با خودش حرف زدن می کنه...

یا با یه سری مخاطب مجازی! :)

منا مهدیزاده

نظرات  (۳)

مناااا 
بچم...
بیا با من حرف بگو خب! >:)<
پاسخ:
کیانااااااا
:]
چشم :-**
یادته نى نى بودیم چه تلفناى طولانى اى حرف میزدیم؟ :ایکس
دلم برات تنگ شدددد
پاسخ:
اوهوم...
چقدر خوب بودن...
چقدر زندگی هامون باز بود...
خیلی راحت همه چیزو برا هم تعریف می کردیم...
الان انگار همه چیز شده قایمکی بازی...
احساساتتو باید قایم کنی... فکراتو باید قایم کنی...
همه چیزو باید قایم کنی...
دیگه با هیشکی نمی تونی اونقدر باز حرف بزنی...
۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۲۶ بنیامین دلشاد
چقدر قبلنا ...
منم یه بخش زیادی از حرفامو با همون کانتکتی که خودمم تو تلگرام میزنم ...
+ اگه دوست داشتی می تونی با منم حرف بگویی :)
پاسخ:
من از خیلی وقت پیش مخاطب های مجازی داشتم... :)
می دونم که می تونم :)‌ تو دوست خوبی هستی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی