...یه شب ماه میاد

We found love in a hopeless place.

پیام های کوتاه


دلم گرفته...

دوست دارم حرف بزنم...

ولی تا میام شروع کنم کلمه ها تو گلوم خشک میشند...

دهنم باز و بسته میشه ولی صدایی ازش بیرون نمیاد...

انگار که حرف زدن یادم رفته باشه...


/****/


یکی از عادت های بدی که همیشه داشتم اینه که وقتی یکی بهم نزدیک تر از صرفن یه آشنا میشه...

وقتی که به یکی lable "دوست" میزنم انتظاراتم ازش بالا می ره...

انقدر بالا که وقتی یه کار غیر قابل انتظار می کنه به طور عجیبی شوک زده می شم...

خیلی سعی کردم که انتظاراتمو ازشون بیارم پایین... ولی بازم...


/****/


می دونی... من همیشه از تنهایی می ترسیدم... از بچگی...

بعد خیلی خوبه که یه دوستی داشته باشی که باشه هروقت بخوای...

که بفهمه که کی حالت بده...

که بیاد حالتو خوب کنه... بدون اینکه بدونه چرا حالت بد بوده...

صدبار گفتم قبلنم... ولی مرسی... مرسی که هستی... : )

 


//People can survive without a girl/boyfriend... but everyone needs a best friend...


منا مهدیزاده

نظرات  (۱۱)

برای اینکه شوکه نشی، باید اون سطحی رو که در اون فرد رو به عنوان دوست انتخاب میکنی رو بالاتر ببری، مثلا وقتی یکی 4 5 ساله که باهات آشناست، اون موقع بهش بگی دوست. البته دوست به معنایی که خودت گفتی، کسی که ازش انتظار داشته باشی و در قبالش حس مسئولیت کنی، وگرنه از این دوست الکیا همه جا ریخته.
اینطوری کمتر شوکه میشی.
پاسخ:
من آدمیم که خیــــلی دوست دارم ... ! خیـــلی! باور کن :)))
 ولی این "دوست" هایی که منشن کردم اینجا تعدادشون به انگشتای یه دست هم نمیرسه... !
یعنی به این راحتی هرکسی رو اونقدری بالا نمی برم که ازشون انتظار بخوام داشته باشم...
ولی وقتی رفتن ناخودآگاه یه سری انتظارات پیش میاد...
ولی این قانونه 4,5 سالتو قبول ندارم اصلن...
مثلن یه دوستی نداری که از دوران دبستان/راهنمایی اینا باهات بالا اومده باشه ولی همیشه صرفن در حد یه سلام و علیک و توی جمع ها یکم حرف زدن و اینا باشه...
ولی یکی باشه که تازه یه ساله میشناسیش و همه زیر و بم زندگیتو میدونه... ؟!
۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۰ آنوشا ناروئی
نظر این آقائرو قبول ندارم البت..  :دی
به نظر من دوستی به مدتش نیست! به عمقشه! و خب.. ممکنه تو با یه نفر شیش هفت سال در ارتباط باشی؛ ولی باز هم نتونی بگی آره این یارو دوستمه ! :-؟
منم چنین مشکلی دارم :-؟
شوکه شدن در برابر عمل غیرقابل انتظار از طرف مقابل! و هر چه قدر اون طرف مقابل عزیزتر باشه خب.. میزان شوکه شدگی بالا تر میره! :دی
عکس العمل شدیدتر! :دی
پاسخ:
منم با تیکه اوله حرفت موافقم... بعضی آدما میتونن تو یه مدت کوتاه اعتمادتو جلب کنن...
خیلی بده این قضیه جدن...
هی فرد مقابل رو بزرگ می کنی... انقدری که وقتی یه کاری که اگه هر آدم دیگه ای میکرد برات ذره ای اهمیت نداشت رو اون بکنه نابود میشی...
تو جاهای بزرگی مثل دانشگاه اینا، به خاطر بافت خاص اون ها، تعداد آدمایی که میشناسی یهو خیلی بالا میره. مثلا در مورد خودم، تا بخوام از ورودی دانشگاه برسم به دانشکده مون که پونصد متر نمیشه، باید به پونصد نفر سلام داد و احوال پرسی کرد اینا، به قول یکی از بچه ها، نمیشه آدم دو متر راه بره و یه آشنایی رو نبینه. :D
مورد اولی هست، ولی مورد دومی که یه ساله میشناسمش و خیلی دوستیم اینا، کمتره. میدونی چیه، وقتی که آدم ها میتونن بعد از 10 سال هنوز هم با کارهاشون تو رو شوکه کنن، این نشون میده که برای شناختن یکی، باید وقت زیادی صرف کنی. میتونی دوست جون جونی بشی و بست فرند و این چیزا، ولی میتونی ادعا کنی که من این رو بهتر از خودش میشناسم؟! میتونی بگی تک تک حرکاتش رو پیش بینی میکنم؟ تو صرفا یک یا دوساله که میشناسیش، هر کسی میتونه کاری رو انجام بده که پدر و مادرش شوکه بشن، خب قاعدتا والدین خیلی بیشتر از من و تو توی زندگی اون بودن. وقتی که مدت زمان دوستیت میره بالاتر، توی موقعیت های مختلف اون رو میبینی، واکنشش رو میبینی، طرز تفکرش رو، اون اندازه ای که بهت اهمیت میده، به نظراتت احترام قائله، اونوقت میتونی با خیال راحت تر در مورد اون تصمیم گیری کنی. اینطوری میدونی که اگه مثلا این دوستت با فرض اینکه دختر باشه، دوست پسر پیدا کنه، کلا تو رو فراموش میکنه یا نه، مثلا شهر محل زندگیش عوض بشه، بازم بهت زنگ میزنه یا تو باید زنگ بزنی و ... .
و یه مسئله دیگه هم هست، توی سن نوجوانی، شخصیت افراد شدیدا متزلزل و ناپایداره، با دو تا کلمه محبت آمیز و توجه میتونن خیلی کارا بکنن، و ایضا با دو تا حرف بد و بی توجهی. از این خانومه میتونی بپرسی حتی! اعتماد به این یک سال، در همه ی شرایط و مخصوصا توی همچین موقعیتی که هنوز شخصیت و آگاهی فرد شکل نگرفته، کار چندان درستی نیست. حداقل به نظر من.
پاسخ:
 عه... ! دانشگاه ؟! :دی فکر می کردم توام مثله بقیه اینا کوچولویی... :))) هی می خواستم مثال بزنم می گفتم نه این کوچولوعه بگم دوستای دوران دبستان و اینا :)))
ببین مساله کارایی نیست که اون فرد با زندگیش می کنه... مساله احترامیه که به تو می زاره و رفتاری که باهات داره ... !
توضیحه حرفی که می خوام بگم طولانیه... منم خستم :))
ببین قبول دارم که اگه طول دوستی طولانی تر باشه وقت بیشتری داری ... ولی برای شناختن هر کس هم باید عمق دوستیه زیاد شه... ! مثلن این دختر پسرایی رو دیدی که کلی سال با هم دوستن و خیلیم خوبن و اینا بعد ازدواج می کنن دو ماه بعد طلاق میگیرن ؟! چون هرچقدم طول دوره دوستیشون طولانی بوده باشه بازم هیچوقت تا به مرحله زندگی با هم دیگه نرسن یه چیزایی رو راجبه هم دیگه نمی فهمند ! حالا اینو یکم خفیف ترش کن بیارش تو دوستیه عادی... برای شناخت بیشتر باید level دوستیت هم با اون فرد بالاتر بره... وقتی توی یه level باشی نمی تونی از یه حدی بیشتر بشناسی... و ممکنه این level بالا رفتنه برای یه فرد سریعتر و برای یه فرد کند تر پیش بره...! واسه همین درسته که زمان دوستی تاثیر داره ولی تنها ملاک نیست ! :دی
قبول دارم این حرف آخرتو... من مثلن وبلاگای این بچه ها رو می خونم یا لجبازی ها و ایناشونو میبینم قشنگ یاد خودم میفتم :)) بعد تازه میفهمم چه بلاهایی سره این دوستای بزرگترم میاوردم اون موقه ها :)))
البته اینم بگم، این که میگم شخصیت ناپایدار و این چیزا، منظورم توهین و این چیزا نیست، اقتضای سن ـه، من خودم هم توی این بازه زمانی بودم، و منم اینطوری بودم. همه مون اینطوری هستیم و هر کی بگه نیست، بیشتر از بقیه متزلزله! ( بذارش به حساب روانشناسی بلت بودن از نعمات دوستان روانشناس! :دی)
پاسخ:
duuuuude! :)) چند سالته انقد بابابزرگ بازی درمیاری؟! :)) فکر نمی کنم بیشتر از یکی دوسال تفاوت سنی داشته باشیما... داریم ؟! :))
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ آنوشا ناروئی
پاراگراف آخر کامنت دوم این آقائرو قبول دارم البته..:دی
من کاملا بر بی ثباتی شخصیتیم، جوگیریتم و این که همچین یکم.. هوووم.. زود خرس میشم گاها (بر پایه زود خر شدن!:دی) کاملا واقفم!
فقط خب.. این تزلزل شخصیت توی من حداقل فقط مختص به دوره نوجوانی نبوده و نیست.. تا جایی که یادمه من خردسالی و نوزادیم(:دی) هم همینجوری بودم! :))
آی هپ چن سال دیگه از خرسیت دربیام و آدم بشم =))

پ.ن: الان زشته من بگم این آقائه عادت داره سنشو بکوبه تو سر همه؟:-^ 
پ.ن۲: یعنی عقده های من سر سن این آقائه با این جمله بالا نمایان شدن؟:دی
پاسخ:
عاقا :)) همه متزلزلن... ! :دی
ولی از سالای آخر دبیرستان کم کم شخصیتت شکل میگیره...
از ترمای دوم، سوم دانشگاه هم تقریبن کامل میشه این پایه های شخصیتت... !:دی
بعد دیگه حالا جزییاته که تغییر میکنه... ! :دی

آره دقیقاً این انتظارات خیلی مشکل سازن.
و مشکل ساز تر از اون اینه که به طرز مسخره ای جمله ی " به من ربطی نداره" درباره ی موضوع مربوطه صدق می کنه، ولی نمیتونی بی خیال باشی، و در عین این که دوستِ مقابل(!) هیچ گونه مسئولیتی نداره در قبالِ تو، توقع تو رشد کرده و حتی در بیشتر موارد، واسه اونم همینطوره.

نمیدونم چقدر منظورِ جمله ـت به حرفِ من نزدیک بود، ولی پررنگ ترین چیزی که بعد از خوندنش به ذهنم رسید این بود.
پاسخ:
اوهوم... راست میگی...
انتظار داشتن خوب نیست. نه برای کسی که ازش انتظار داریم؛ نه برای خودمون.
پاسخ:
آره خب... تشخیص اینکه خوب نیست راحته... ولی انجامش... !
البته نمیخوام بگم من خودم از کسی انتظار ندارما تو زندگیم!
نظرمو خوندم دیدم خیلی مث نظرای کسایی شده که میخوان بگن ما خیلی خوبیم! :دی
پاسخ:
نه بابا :)))
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۷ عـــآشـــقـــآنـــهـ www.asheqaneh.blog.ir

سلام 

وبلاگ جالبی دارین 

بهتون تبریک میگم ♥ ♥

به منم اگر شد سر بزنید خوشحال میشم

ممنون ;)

عـــآشـــقـــآنـــهـ (www.asheqaneh.blog.ir)

پاسخ:
:)
۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۵ ملیکا فراهانی

People can survive without a girl/boyfriend... but everyone needs a" best friend..."

کاملا موافقم. از ته قلب :))

+

I miss you کلی!

پاسخ:
منم منم...
ماه رمضون تموم شه بیرون برویم... ! /:دی\
cleverly!
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی