یه کلمه ای وجود داره... به اسم "عنعنه" ... معنیش میشه "نقل حدیث و روایت از چند تن به ترتیب از پایین به بالا."
معنیش مهم نیست البته ...
به دکتر شریعتی نسبتش می دادن یه زمانی ... چون بر وزنه "فاطمه ، فاطمه است" که بخونیش میشه "عن، عنه" ...
منم می خوام اینطوری بخونمش ...
جدی قبول دارین که "عن، عنه" ؟!
یعنی اصن تو یه من عسل بمال روش ...
با خامه هم تزیینش کن ...
بازم "عن، عنه" !
حالا اگه این "عن" رو متناظر کنیم با یه آدم ...
بازم کلمه به قدرت خودش باقیست ...
"عن، عنه" !
// یادمه با علیرضا قرار بود یه جنبشی رو راه بندازیم علیه همین قضایا... نمی دونم چرا بی نتیجه موند ... ! لازمه به نظرم ... :-؟