...یه شب ماه میاد

We found love in a hopeless place.

پیام های کوتاه



یه کلمه ای وجود داره... به اسم "عنعنه" ... معنیش میشه "نقل حدیث و روایت از چند تن به ترتیب از پایین به بالا."

معنیش مهم نیست البته ...

به دکتر شریعتی نسبتش می دادن یه زمانی ... چون بر وزنه "فاطمه ، فاطمه است" که بخونیش میشه "عن، عنه" ...

منم می خوام اینطوری بخونمش ...

جدی قبول دارین که "عن، عنه" ؟!

یعنی اصن تو یه من عسل بمال روش ...

با خامه هم تزیینش کن ...

بازم "عن، عنه" !

حالا اگه این "عن" رو متناظر کنیم با یه آدم ...

بازم کلمه به قدرت خودش باقیست ...

"عن، عنه" !


// یادمه با علیرضا قرار بود یه جنبشی رو راه بندازیم علیه همین قضایا... نمی دونم چرا بی نتیجه موند ... ! لازمه به نظرم ... :-؟

منا مهدیزاده

نظرات  (۱۰)

تو عمرم کسی اینطوری قانعم نکرده بود
پاسخ:
: ))
نمیدونم چرا هردفه خر میشم گول ظاهر قشنگ بعضی عنارو میخورم :|
اگه راهکار داره ممنون میشم :/
پاسخ:
والا من که ندارم ... !
درسته عن عنه ! ولی آدم هم آدمه . حالا هر چقدرم گناه کبیره و صغیره انجام داده باشه . تو ویکی پدیا یه مقاله ای هست به اسم زجر کشی در آمریکا . اصن شاخ دراوردم ! در یک بازه ی زمانی خاص (حدود 100 سال پیش) مردم، یک سیاه پوست محکوم به قتل رو از دادگاه خارج کرده و بعد با اعمالی مثل بریدن اعضای بدن یا مغز پخت کردن به صورت زنده اونو میکشتن . عکس میگرفتن و به عنوان کارتپستال به دوستانشون میفرستادن. حالا اون آدم هر چقدر هم به قول شما عن باشه یا توی پرونده اعمالش قتل و تجاوز باشه ..
  آیا اعمال این خشونت ها روی اشرف مخلوقات درسته ؟
این روش اسم گذاری شما روی اشرف مخلوقات درسته ؟ 
شاید بهتر باشه دیدت رو به اطرافت عوض کنی . چون به همون منوالی که عنعنه ، آدمادمه و جایز الخطا :)
پاسخ:
انسان جایز الخطا نیست !
اصلن قبول ندارم ... ! ممکن الخطا هست... ولی جایز الخطا نیست !!!!
یعنی اصلن جایز نیست که خطا کنه ... ولی ممکنه که خطا کنه !
این کلمه جایز الخطا رو انسان ها صرفن گذاشتن که کار هاشونو توجیه کنن ... !
بعدم که عن بودن و مجرم بودن فرق دارن ... !
یه نفر می تونه درستکار ترین آدم روی زمین باشه ... ولی عن باشه ... !
عن بودن رو به اخلاق نسبت می دن ... نه به اعمال ... !
ضمنن من نگفتم که عن هارو بکشن و بخورن و اینا ... !
صرفن گفتم آدم عن ، عنه ... !
برای اطلاعات بیشتر می تونی به کتاب "بی شعوری" مراجعه کنی ... ! :دی
عجب جمله های سنگینی بودن:|
پاسخ:
:دی
آخ گفتی... D:
پاسخ:
:دی
بله حتی کتابهایی هم که میخوانی از بیخ با حرف من مشکل دارن :دی

پای دار باشید !
پاسخ:
مثلن شما هم توی تعریف من به شدت صدق می کنی ... !
بی شعوری قابل درمان است (هرچند سخت) .
حداقل مقدمه اش را میخواندی !
هویجوری اسم کتاب حفظ میکنی
پاسخ:
اولین گام برای درمان بی شعوری اینه که شخصه بی شعور قبول کنه که بی شعوره و تصمیم بگیره که عوض شه ...
ضمنن من برای تعریف بی شعوری به اون کتاب ارجاع دادم ... نه برای درمانش...
با اینکه ارزش زیادی برای این کتاب و نویسندش قائلم دلیل نمی شه که با تک تک جملات کتاب موافق باشم ... !
الان خود شما مثلن ...
جملات "بله حتی کتابهایی هم که میخوانی از بیخ با حرف من مشکل دارن" و "با جماعت روشنفکر نمیشه در افتاد ! " رو قبل این زدی که حتا بدونی کتابی که من گفتم چیه ...
حالا بعدش رفتی خوندی و دیدی که نیمه گمشدته و این حرفا ... !
بعد خوندن کتاب به این نتیجه رسیدی که بی شعوری ؟! معلومه که نه ... هیچکی به  این نتیجه نمی رسه ... حتا برسه هم قبولش نمی کنه ... !
پس درمان بی شعوری تو همون قدم اول شکست می خوره ...
و دوباره به این نتیجه می رسیم که "عنعنه" !
(راستی یه no offense هم بگم ... صرفن مثال زدم ... منظورم نبود که بی شعوری !)
شما با تک تک جملات دکتر خاویر خرفت (حالا یادم نی دقیقن چی بود ) موافق نیستید من هم با نحوه ی نامگذاری اش موافق نیستم ! کما آنکه خودش هم گفته این نام گذاری کمی زیادی غیر علمی و وقیحانست . تازه نام اصلی کتاب خیلی بد تر از اینی هست که ترجمه شده !
پایه و اساس این کتاب "درمان" است ، شما اگر با درمان مخالف باشید پس با چی موافق اید ؟
و در نهایت : هنوز هم این جملات رو قبول دارم . البته من اون موقع فکر میکردم بیشعوری صرفن کتابی است برای مسخره کردن "بی شعور ها" ولی وقتی فهمیدم درمان هم دارد فهمیدم دیدش با دید شما خیلی فرق دارد . شما دوست دارید با بی شعور ها بجنگید و آنها را غیر قابل درمان بدانید ! کاری که شاید در دراز مدت منجر به بی شعوری گردد !

(چقدر از کلمه شعور استفاده شد ! یاد خیار شور افتادم :دی)
پاسخ:
:دی
اصلن دلیل چاپ نشدن کتاب هم سر همین نام اصلیش بود... مسئولین عزیز وزارت ارشاد گفتن که فک کردی ما نمی دونیم !@# ینی چی ؟! بعد نزاشتن چاپ شه ! :دی

ضمنن کتاب صرفن راجع به درمان نیست. توضیح داده که چطور بی شعور ها رو شناسایی کنیم و چطور باهاشون کنار بیایم.

من دوست ندارم با بی شعور ها بجنگم ... اون جنبشی هم که اشاره کردم داستان دیگه ای داره که نمی شه این جا گفت ... ! ولی خب متاسفانه همون طور که کتاب اشاره کرده جدا شدن از یه بیشعور به مراتب سخت تر از کنار اومدن باهاشونه ... !

در نهایت هم اینکه از کجا معلوم من خودم بی شعور نباشم ؟! چرا باید حتمن در دراز مدت این اتفاق بیفته ؟! من کتاب بی شعوری رو خوندم و نتیجه نگرفتم که بی شعورم. در حالیکه شاید باشم. ولی چون به مرحله اول درمان نرسیدم بی شعور می مونم. در نیتجه می شم "عن" که درمانی نداره ... ! : )
راستی من نسخه ی چاپی رو خوندم ، نسخه ای که همراه با یک "قلم بیشعوری" در شهرکتاب ها یافت میشه .

بهتره بحث درباره ی بیشعوری دیگه ادامه نداشته باشه . تو این مدت از خوندن این کتاب دچار سردرد میشم ، یک صفحه را میخوانم مطمئن میشوم بیشعور نیستم و در صفحه ی بعد میفهمم یک بیشعور تمام عیارم .
به نظرم یک آدم میتونه در موقعیتی بیشعور و در موقعیتی دیگر با افرادی دیگر با شعور باشه .
بحث درباره اش خیلی خسته کنندست. بدین دلیل که با خوندن این کتاب اگر هرکی مطمئن باشه که باشعوره ، یعنی عند بی شعوری و خودخواهی و اعتماد به نفسه (و اعتماد به نفس بالا = بی شعوری) و اگر فکر کنه بی شعوره ، خب معلومه که خیلی با شعوره و متواضعه که اینو پذیرفته .

شما هم که تواضع رو به حدی رسوندی که الان باید علیه خودت جنبش راه بندازی  ;)

پای دار باشید
پاسخ:
من سال سوم دبیرستان بودم که خوندمش. میشه حول حوش ۳ سال پیش. اون موقع این اتفاق افتاده بود. بعدن گویا همه گیر شد و نسخه چاپی شم اومد.:دی

منم واقعن موافقم که این بحث تموم شه ... ! یه حس لحظه ای که صرفن باید خالیش می کردم ارزش این همه کامنت های طولانی رو نداره به نظرم ... !

دوباره هم تکرار می کنم که جنبش قضیش فرق داره که نمیشه اینجا راجبش صحبت کرد ... ! :دی

مرسی ! شما هم ! :دی
I was sersiuoly at DefCon 5 until I saw this post.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی