از اولش می دونستم ...
می دونستم که این روز میاد ...
می دونستم ...
ولی وقتی جدی شد ...
وقتی قطعی شد ...
وقتی رسید ...
تازه فهمیدم چقدر برام مهم بوده ...
اینکه شبیه آدم های شوک زده شدم هم واسه همینه فک کنم ...
بهونه های مختلف میارم ...
ولی ته ته دلم می دونم که واسه همینه ...
باور نمی کردم که بیاد ...
یا شایدم ... باور نمی کردم که انقدر مهم باشی ...
// yOu're far far away...
// I just keep saying "please cOme..." and when yOu dO... I dO nOthing
// But in the end... It dOesn't even matter... !
// One step clOser... tO stupidity